نگاهی دیگر
:: چهارشنبه 88/2/23
:: 10:0 صبح
خیام(3)
لطفأ از خیام 1 شروع کنید
·تا چند زنم بروی دریا ها خشت = نومید نیم چو بت پرستان کنشت
·چون نیست حقیقت و یقین اندر دست = نتوان بامید شک همه عمر نشست
·چون کار نه بر مراد ما خواهد رفت = اندیشه و جهد ما کجا خواهد رفت
·در پرده اسرار کسی را ره نیست =زین تعبیه جان کسی آگه نیست
·آنانکه محیط فضل و آداب شدند/ در کشف علوم شمع اصحاب شدند= ره زین شب تاریک نبردند برون / گفتندفسانه ای و در خواب شدند
این ابیات بازگو کننده پی نبردن به راز خلقت است.گر چه در قران کریم آمده "ما شما را نیافریدیم مگر برای عبادت" ولی ظاهرا از نظر خیام جواب شرط لازم را دارد ولی شرط کافی را ندارد.اگر فقط برای عبادت بود فرشتگان بودند ، بدون گناه و عصیان و ...
حضرت حافظ میفرماید:"در کار خانه ای که ره فضل و عقل نیست = فهم ضعیف، رای فضولی چرا کند.
گر چه حافظ و دانته (در کتابهای بهشتو دوزخ و برزخ) و همچنین دیگر بزرگان اذعان کرده اند که اینگونه مسائل با عقل،فهم و منطق حل نمیشود و باید از احساس و عشق کمک گرفت (به همین دلیل در کتاب بهشت دانته از یک مقطعی به بعد استاد و راهنمای دانته(عقل) توان ادامه را ندارد و بئاتریس(مظهر عشق)به دانته کمک میکند تا به حقیقت نزدیک شود.
در این معانی حافظ فرموده:" عقل چو نقل معانی میکرد عشق میگفت به شرح آنچه بر او مشکل بود." و یا "هشدار که گر وسوسه عقل کنی گوش/آدم صفت از روضه رضوان بدر آیی."
لذت طلبی:
البته اندیشه های لذت طلبی مختص خیام نبوده ،از میان یونانیان قدیم زیمقراطیس و ابیقور هم این چنین می اندیشیدند.و اپیکور نیز که بنیانگذار فلسفه لذت در قرن سوم قبل از میلاد بود در جستجوی لذت برتر و سعادت حقیقی پیروانش را تشویق می کرد.
بهشت و جهنم:
خیام در مورد بهشت به عوام و تقواپیشگانی که زهد و تقوا را در تهاتر با بهشت سوداگری میکنند به چشم حقارت نگریسته و اصولا بهشت و جهنم را با چنین تعریفی قابل قبول نمیداند که انسانها تا ابدیت بی هدف و به بطالت در بهشت خوشگذرانی کنند ولی این خوشگذرانی در زمین تائید نشود و قبیح قلمداد گردد.به این ابیات توجه کنید:
·گویند بهشت و حورعین خواهد بود/ آنجا می ناب و انگبین خواهد بود=گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک/ چون عاقبت کار چنین خواهد بود.
·ایزد چو گل وجود ما می آراست/ دانست ز فعل ما چه بر خواهد خواست= بی حکمش نیست هر گناهی که مراست/ پس سوختن روز قیامت ز کجاست
·قومی ز گزاف در غرور افتادند / قومی ز پی حور قصور افتادند = معلوم شود چو پرده ها بردارند / کز کوی تو دور دور افتادند
·در صومه و مدرسه و دیر و کنشت / ترسنده ز دوزخند و جویای بهشت = آنکس که ز اسرار خدا با خبر است /زین تخم در اندرون خود هیچ نکشت
·بر تر ز سپهر خاطرم روز نخست / لوح و قلم و بهشت و دوزخ میجست = پس گفت مرا معلم از رای درست / لوح و قلم و بهشت و دوزخ با توست
·گردون نگری ز عمر فرسوده ماست / جیحون اثری ز اشک آلوده ماست = دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست / فردوس دمی ز وقت آسوده ماست
·هر دل که در او مهر و محبت نسرشت / خواه اهل سجاده باش و خواه اهل کنشت = در دفتر عشق نام هر کس که نوشت / آزاد ز دوزخست و فارغ ز بهشت
بهشت و حور بسان جایزه و تشویقی است که وعده آن به تقوا کاران داده شده(مانند جوائز و وعده هایی که به دانش آموزان جهت تشویق تحصیل علم و دانش میدهند، ولی دانشجویان در کالج و دانشگاه نیازی به جایزه و تشویق ندارند، زیرا خود اهمیت علم و دانش را درک کرده و بدنبال دانش میروند، دانشجو= جوینده دانش ).
از اینرو بزرگان علم و معرفت و عارفان حقیقی ترسی از جهنم و شوقی به بهشت ندارند.
آنها از کوره راه های درک ظاهری به شاهراه حقیقت رسیده اند نه بهشت که شرف حضور در عالم وحدت را میطلبند.
·دلا ز نور حقیقت گر آگهی یابی / به شاهراه حقیقت گذر توانی کرد==من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود/ وعده فردای زاهد را چرا باور کنم (حافظ)
·دستی زنید ای بیدلان ، رقصی کنید ای صوفیان / زیرا کنون خود نقد شد،هم خلد و هم رضوان ما (شمس)
آنچه مخالفین خیام را برمی انگیزد جسارت، بی پروایی و بدون ایما و اشاره وبی حجاب سخن گفتن وی است.
·جامی و مئی و ساقئی بر لب کشت / این جمله مرا نقد و ترا نسیه بهشت = مشنو سخن بهشت دوزخ از کس / که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت
این نکته را نباید فراموش کرد که هیچ انسانی (حتی شاعران و هنرمندان و ...)در تمام دوران زندگی(از نظر روحی) در یک حالت نیشتند، بنابراین باید تمامی اثار وی بدقت مطالعه شود(و با توجه به زمان و مکان) نقد گردد.میربابایی:ادامه مطلب را در خیام4 مطالعه بفرمائید.
خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
Atom
8:42 صبح
یکشنبه 103/9/4
:: کل بازدیدها ::
322574
:: بازدید امروز ::
32
:: بازدید دیروز ::
6